به گزارش شهرآرانیوز؛ قبرستان به خودی خود متبادرکننده غم است حالا حساب کنید وسط یک قبرستان قدیمی قرار بگیرید که ثبت ملی شده و پر است از نشانههای به یادگار مانده از زندگی مردمان کهن این سرزمین که از قضا مورد هجوم غارتگران میراث قرار گرفته است.
قبرستانی که چند روز است خبر شکستن و حتی سرقت سنگ قبرهای قدیمی آن که پیشینه برخی از آنان به صدر اسلام باز میگردد، میان انواع خبرهای فضای مجازی گم شده است. درباره قبرستان ویرانی حرف میزنیم؛ جایی چسبیده به دیار مشهد که سالهاست در میان مردم مشهد برای بازار مبلی که دارد، شهره شده، اما در واقع اینجا سوای همه جاذبههای طبیعی و اقتصادیاش، گنجینه ارزشمندی است از تاریخ و هویت مردمان ولایت طرقبه توس که روزگاری اینجا میزیستهاند.
احوال قبرستان تعریفی ندارد و ما نیز مانند دیگر هویت دوستان این شهر نگران حال آن هستیم. احساس میکنیم آرامستانی که همیشه محل آرمیدن اهل خاک بوده، اکنون خودش در حال احتضار است و نمیدانیم با یک گورستان تاریخی که میمیرد، چه باید کرد؟
فروردین به نیمه رسیده و بهار صورت شهر را زیبا کرده خاصه در مسیر طرقبه و شاندیز که عمریست پاتوق گردشگری مسافران و مجاوران بسیار بوده است، ولی اینبار ما نه برای تماشای سیل رنگهای بهار که به سیاه پوشی یک داغ میرویم؛ داغِ کندن گورِ بخشی از تاریخ و هویت مشهد که حالا گوشه یک قبرستان افتاده است.
فاصلهاش از میدان اصلی شهر مشهد فقط ۲۵ کیلومتر است، ولی تاریخ آن فرسنگها از امروز فاصله دارد. خلوتی مسیر ما را یک ساعت نکشانده، به مقصد میرساند و گورستان ویرانی با یک سردر سبز آهنی میزبان ما میشود. قبرستانی که سوای قبرهایش، بقعه یک عارفِ نامی هم میانشان، چون ماه میدرخشد. وارد میشویم. در نگاه اول همه چیز طبیعی به نظر میرسد، اما کافی است، چندگام میان قبرها راه برویم تا نخستین نشانهها را ببینیم.
سنگ قبرهای تازه ابتدای قبرستان است و هرچه به سمت تپههای جنوب و جنوب غربی پیش میرویم، کهنگیها عیانتر میشود. پیرمردی در ظهر ماه مبارک آمده تا به امواتش سری بزند. از احوال قبرستان که جویا میشویم، ناراحت است. او کودکیاش را در میان ویرانی به کهنسالی رسانده است و اکنون میبیند که افراد جویای گنج دارند دمار از روزگار قبرهای قدیمی در میآورند. میگوید: «هر از چند گاهی چند نفر پیدا میشوند که قبرهای قدیمی را میشکنند یا زیر و رو میکنند.»
بانوی کهنسالی که به قصد زیارت قبور بین آنها چرخ میزند هم ادعا میکند که سنگ قبر کنونی روی مزار این عارف، سنگ پیشین و قدیمی آن نیست: «به هوای یافتن گنج آن را هم به هم ریختهاند. قبلا این طور نبود. آن را کندند و به این حال و روز انداختند.» با این همه همین سنگ جدیدِ به هم ریخته، اما مورد احترام اهالی ویرانی هم گویا از حرص و آز سارقان در امان نمانده و دوباره سرقت شده است.
همراه عکاس و فیلمبردار گروه به گشت خودمان ادامه میدهیم. هرچه بیشتر میان قبرها راه میرویم حالمان بدتر میشود. متوجه میشویم که هر آنچه پیش از این شنیدهایم از اهالی و مطلعان درست از آب در آمده است. رد کندهکاری روی بیشتر سنگهای صندوقچهای وجود دارد. بسیاری از آنها چند تکه شده و از تعداد زیادیشان هم فقط یک تکه سنگ باقی مانده است. گودالهای حفاری پای قبرها مشهود است. سنگی نمانده که بیآسیب مانده باشد.
گورستان ویرانی در شهریور سال ۸۵ ثبت ملی شده است. در پرونده ثبتی آن نوشته شده تاریخ: «صدر اسلام تا صفویه!» در ماده اول قانون حفظ آثار ملی ایران مصوب سال ۱۳۰۹ خورشیدی هم وظیفه حفاظت و نظارت آن بر عهده دولت گذاشته شده است و حالا از خودمان در میان این ویرانی میپرسیم، چه حفاظتی؟ افسوس هم گره از کار اینجا باز نمیکند. ما در میان سنگقبرهای سنگ چین مربوط به قرون اولیه و میانی اسلامی و قبرهای صندوقچهای که در قرن نهم تا دوازدهم هجری رواج داشته است، ایستادهایم. در میان بخشی از تاریخ که هیچ حامی و همیاری ندارد.
روایت یک مشهد پژوه از تغییرات قبرستان تاریخی ویرانی
جرقه این گزارش را یکی از فعالان و پژوهشگران حوزه تاریخ زد. او نگرانی خود را از به تاراج رفتن میراث ویرانی در فضای مجازی اعلام کرد و در پی آن این روایت نوشته شد. رضا سلیمان نوری که تا کنون ۸ بار از این قبرستان بازدید کرده، میگوید که باگذشت زمان تعداد قبرهای صندوقی آن کمتر از قبل و تعداد سنگهای شکسته و آسیب دیده هم بیشتر شده است.
این مشهدپژوه درباره تاریخچه این قبرستان میگوید: «در قبرستان ویرانی از صدر اسلام تا کنون اموات دفن میشدند و ما در آن ردپای قبوری را مشاهده میکنیم که قدمتی به درازای ابتدای ورود اسلام به خراسان تا عهد صفوی دارند و، چون روستا در جوار قبرستان بوده، تدفین تا اکنون هم در آن ادامه داشته و همین است که قبر با تاریخ تدفین ۱۴۰۰ هم در آن یافت میشود.
سلیماننوری همچنین یکی از دلایل اهمیت این قبرستان را سیر تاریخی آن میداند که از زبان سنگقبرها روایت میشود: «یک سیر کامل از شکل و شمایل مقابر اسلامی در دوران مختلف را میتوان در این قبرستان دید. یعنی سیر تاریخی دفن اسلامی در آن نمود دارد؛ از سنگچینهای قرن سه و چهار هجری و صندوقچههای رایج عهد صفوی بگیرید تا سنگهای قاجاری، همه و همه شانه به شانه هم اینجا نشستهاند و همین موضوع هم آن را بینظیر کرده است. مانند این قبرستان در مشهد یکی بوده و آن هم قبرستان قتلگاه معروف در جوارِ حرم مطهر است که سالها پیش خراب شده و دیگر اثر و نشانی از آن باقی نیست. این یعنی این گورستان اکنون، کاملترین قبرستان دوره اسلامی با کمترین فاصله از مشهد است.»
این خراسانپژوه ادامه میدهد: «پیش از فروردین امسال که آمدم و اوضاع بد اینجا را دیدم، آخرین بازدید من از این مکان به میانه سال ۱۳۹۹ بازمیگردد. میتوانم بگویم طی این زمان، بسیاری از سنگهای صندوقچهای آسیب دیده یا بعضی از آنها نیست شده است. صندوقچههایی قبلا داشتیم که الان وجود ندارند و نمیدانیم سرقت شده یا آن را جابهجا کردهاند.»
این مشهد پژوه درباره آسیبهای مختلفی که به این بخش از تاریخ رسیده، اما مسئولان نسبت به آن کمتوجه هستند نیز این طور اظهار میکند: «در میانه بخش تاریخی این قبرستان، دفن جدید انجام میشود که متأسفانه یکپارچگی بخش تاریخی را از بین میبرد. مسئلهای که مرا نگران کرده تخریب بسیاری از سنگهای تاریخی و ایجاد قبور جدید در بخش تاریخی آن است که بعضی از گورهای تاریخی را از بین میبردو سبب جابهجایی سنگ قبرها شده است. مسئله دوم تخریب سنگ قبرها است که بسیاری از سنگهای صندوقچه شکسته یا گم شده و اکنون شاید به تعداد انگشتان یک دست هم سنگ کامل و سالم وجود نداشته باشد.»
سلیماننوری درباره اهمیت روستای ویرانی هم میگوید: «این روستا یکی از قطبهای عرفان شرق کشور بوده است. ما با فاصله کمی مزار «اخی علی قتلغشاه» عارف بزرگ قرن پنج و شش را داریم. در ابرده ملا علی ابردهای را داریم. این منطقه عرفانی بوده و قبرها هم حکایت از آن داردکه افراد صاحب اصالت، فرهنگ و حتی جایگاه اقتصادی در این منطقه بودهاند. از بین رفتن اینها، از بین رفتن بخشی از هویت تاریخی شهر مشهد است.»
سلیماننوری البته پیشنهادهایی هم برای حفاظت از این مجموعه ارزشمند میدهد: «این مجموعه ثبت ملی است، ولی هیچ مراقب و نگهبانی وجود ندارد. میراث میگوید اینجا یک قبرستان عمومی است، ولی کمترین کاری که میشود برای آن انجام داد، آموزش اصول صحیح تدفین در یک قبرستان تاریخی به مسئولان محلی است. به طور مثال تأکید کنند که در بخش تاریخی این قبرستان اموات را دفن نکرده یا به سنگها ضربه وارد نکنند و از جابهجایی آنها هم پرهیز کنند. چون اگر بگوییم نگهبان بگذارید، میگویند بودجه نداریم، ولی گذاشتن کلاسهای آموزشی برای مردم این منطقه در توانایی میراث هست.»
دکتر رجبعلی لباف خانیکی، باستانشناس، از اهمیت تاریخی قبرستان ویرانی میگوید
برای اینکه به اهمیت گورستان ویرانی پی ببریم و بیشتر درباره اهمیت سنگ قبرهای تاریخی بدانیم به سراغ رجبعلی لباف خانیکی میرویم. این باستانشناس پیش از بازنشستگی مدیر اداره کل میراث فرهنگی خراسان بود و امضای او پای پرونده ثبتی گورستان ویرانی خورده است.
حاصل زندگی هر انسان، آن چیزی است که از او باقی میماند و سنگ قبر یکی از چیزهایی است که در مذهب شیعه پس از مرگ باقی میماند. گاهی این سنگ قبر آراسته میشود و اندازه آن متناسب با شأن و منزلت افراد ممکن است بزرگتر باشد، کتیبه بیشتری داشته باشد و مدح و ثنای بیشتری بر روی آن نگاشته شود. سنگ قبرها چه به لحاظ شان اجتماعی یا موقعیت مذهبی یا حتی شغل آن فرد و اطلاعاتی که به ما از گذشته میدهد، ارزش تحقیقاتی و پژوهشی دارد.
گورستانهای دشت مشهد، ویژگیهای خودش را دارد. سنگ قبرهای مختلفی را میتوان در این آرامستانها دید که احتمالا به وسیله مهاجرانی که به این دشت کوچ کردند به اینجا آورده شدند. سنگ قبرها گاهی به شکل لوح، صندوقچه یا ستون سنگ است و گاهی به شکل مجسمه حیوانات ساخته میشود که بیشتر در منطقه آذربایجان و کردستان دیده میشود. به طور مثال سنگهای لاشه در قبرستان قدیمی گلمکان و ابرده روی قبرها قرار دارد وگاهی به خط کوفی یا نستعلیق به زیبایی روی آن نوشته شده است.
بعضی از سنگ قبرها صندوقچهای هستند. این صندوقچهها نفیس و زیبا هستند و کتیبههایی از آیات قرآن یا اشعار با خط خوش روی آن نوشته شده است. لوحها هم روی سنگهای مسطح هستند که بیشتر شامل علامت و نشانههایی است که به طور مثال اگر مرد باشد، نقش تسبیح و مهر و شانه رویش کشیده شده و اگر زن باشد نقش آینه و قیچی و شانه سر دیده میشود. گاهی اشعار و دعا هم روی آن نوشتهاند.
گورستان ویرانی نیز از همین دست قبرستانهای قدیمی است که انواع سنگ قبرها را دارد. خود ویرانی یک روستایی کهن در مسیر کوهستانی نیشابور به مشهد بوده است. ویرانی بخشی از طرقبه است که یکی از شهرهای توس قدیم بوده است. طرقبه آن زمان دو روستای بزرگ طرقبه و شاندیز بوده و ما مطمئن هستیم که حداقل از دوران ایلخانی (حدود هفتصد سال پیش) ویرانی جایگاه ویژهای داشته و ممکن است این سابقه خیلی بیشتر از این باشد. نشانههایی از آن زمان روی سنگ قبرها وجود دارد که این سابقه را تأیید میکند.
گذشته از آن این روستا خانقاهی دارد که با هارونیه توس مقایسه میشود و کاروانسرای قدیمی نیز دارد که نشان از جایگاه فرهنگی والای این روستا دارد. وقتی در دوره ایلخانی ویرانی چنین جایگاهی دارد پس احتمالا تاریخچه شکلگیری آن به صدر اسلام و پیشتر از آن باز میگردد. به همین دلیل وجود چنین قبرستان کهنی در این منطقه تاریخی عادی به نظر میرسد.
سنگهای صندوقچهای از این جهت خاص هستند که افزون بر تاریخی بودنشان، بعدها تکامل یافته و به ضریح تبدیل میشوند. صندوقچه، سنگ ناودانی شکلی است که داخلش را خالی میکنند و آن را وارونه روی قبر میگذارند. حرم امام رضا (ع) تا اواسط قرن هشتم هجری یک سنگ صندوقی داشته است. توضیحی که ابن بطوطه در کتابش درباره قبر امامرضا (ع) میدهد، نشان از وجود سنگ صندوقچهای دارد. در دوره ایلخانی ابتدا صندوقهای کتیبهدار چوبی میآید که به تدریج جنس آن به آهن، نقره و طلا تبدیل میشود. ضریحهایی که اکنون میبینید تکامل یافته همان صندوقچههای سنگی هستند.
گفتگو با سرپرست معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی درباره وضعیت قبرستان ویرانی
احسان زهرهوندی درباره اتفاقاتی که محلیها و کارشناسان پیرامون قبرستان ویرانی اعلام میکنند، میگوید: «از قبرستان ویرانی گزارشی درباره اینکه سنگ قبرهای آن را برده باشند، ندارم. از شهرستان هم استعلام گرفتم آنها هم گفتند، چنین اتفاقاتی نیفتاده است.»
سرپرست معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی اظهار میکند که بازدید از این گورستان تاریخی توسط یگان حفاظت میراث به طور مداوم انجام میشود: «اکنون مسئولان ما با دهیاری و بخشداری هماهنگ هستند و یگان حفاظت ما مدام از آنجا سرکشی میکنند.»
اوهمچنین درباره صحت سرقت سنگ قبرها و چگونگی حفاظت از آنها هم چنین توضیح میدهد: «بعید میدانم تعداد سنگ قبرها کمتر شده باشد و از طرفی ما نمیتوانیم جلوی دفن را بگیریم. ولی این برنامه را داریم که در خود شاندیز به موزه سنگ ببریم. اگر شورای فنی تصویب کند، تعدادی از سنگ قبرهای تاریخی را به جای دیگری منتقل کردهایم، تا بتوانیم راحتتر از آنان حفاظت کنیم، اما اگر تشخیص بدهیم در معرض خطر است، ممکن است برای محافظت از آنها، سنگها را جابهجا و به موزه منتقل کنیم.»